جدول جو
جدول جو

معنی ضامن دادن - جستجوی لغت در جدول جو

ضامن دادن
کسی را به عنوان ضامن معرفی کردن
تصویری از ضامن دادن
تصویر ضامن دادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سامان دادن
تصویر سامان دادن
نظم دادن ترتیب دادن آراستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امان دادن
تصویر امان دادن
زنهاردهی زنهار دادن کسی را در کنف حمایت خود گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامان دادن
تصویر سامان دادن
نظم و ترتیب دادن و آراستن، سر و صورت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امان دادن
تصویر امان دادن
کسی را در پناه خود درآوردن و جان و مال او را حفاظت کردن، فرصت دادن، زمان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امان دادن
تصویر امان دادن
((اَ. دَ))
مهلت دادن، فرصت دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زمان دادن
تصویر زمان دادن
وقت دادن، مهلت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضمانت دادن
تصویر ضمانت دادن
Guarantee, Warrant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
гарантировать
دیکشنری فارسی به روسی
garantieren, gewährleisten
دیکشنری فارسی به آلمانی
गारंटी देना
دیکشنری فارسی به هندی
보증하다 , 보장하다
دیکشنری فارسی به کره ای
להבטיח , להבטיח
دیکشنری فارسی به عبری
গ্যারান্টি দেওয়া , নিশ্চয়তা প্রদান করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
ضمانت دینا , ضمانت دینا
دیکشنری فارسی به اردو
دستوری دادن: پرگ دادن دستوری دادن رخصت دادن جایز شمردن مرخصی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سان دادن
تصویر سان دادن
عرض سلاح و سامان لشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان دادن
تصویر جان دادن
قبض روح شدن، جان سپردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امر دادن
تصویر امر دادن
فرمان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
پایندان دار، دگمه دار چون دشنه یا تفنگ کسی که دارای ضامن است و کفیل است. یا چاقوی ضامن دار. نوعی چاقوی دارای دگمه (ضامن) که چون چاقو را باز کنند بدون فشار دادن دگمه مزبور بسته نمی شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام دادن
تصویر کام دادن
کام بخشیدن: (سر زلف بتان میداد کامم ولی روی پریشانی سیاهست) (میر برهان ابر قوهی)
فرهنگ لغت هوشیار