- ضامن دادن
- کسی را به عنوان ضامن معرفی کردن
معنی ضامن دادن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نظم دادن ترتیب دادن آراستن
زنهاردهی زنهار دادن کسی را در کنف حمایت خود گرفتن
نظم و ترتیب دادن و آراستن، سر و صورت دادن
کسی را در پناه خود درآوردن و جان و مال او را حفاظت کردن، فرصت دادن، زمان دادن
وقت دادن، مهلت دادن
Guarantee, Warrant
гарантировать
garantieren, gewährleisten
гарантувати
gwarantować
garantir
garantire
garantizar
garantir
garanderen
गारंटी देना
menjamin
ضمن , ضمّن
보증하다 , 보장하다
להבטיח , להבטיח
garanti vermek
dhamana, kuhakikisha
รับประกัน
গ্যারান্টি দেওয়া , নিশ্চয়তা প্রদান করা
ضمانت دینا , ضمانت دینا
دستوری دادن: پرگ دادن دستوری دادن رخصت دادن جایز شمردن مرخصی کردن
عرض سلاح و سامان لشکر
قبض روح شدن، جان سپردن
فرمان دادن
پایندان دار، دگمه دار چون دشنه یا تفنگ کسی که دارای ضامن است و کفیل است. یا چاقوی ضامن دار. نوعی چاقوی دارای دگمه (ضامن) که چون چاقو را باز کنند بدون فشار دادن دگمه مزبور بسته نمی شود
کام بخشیدن: (سر زلف بتان میداد کامم ولی روی پریشانی سیاهست) (میر برهان ابر قوهی)